سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل هنگام پری شکم، حکمت را بیرون می اندازد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
روز شمار فاطمیه
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)

فاطمه (س) کیست؟

از خانه ات تا عرش راهی نیست زهرا

دیگر مجال سوز آهی نیست زهرا

از تنگ نای این در و دیوار برخیز

بهتر از اینجا تکیه گاهی نیست زهرا

پیچیده در گوشم صدای ضرب سیلی

سنگین تر از این ماه ماهی نیست زهرا

سردسته ی این قوم سنگین است دستش

بر ضربه های او پناهی نیست زهرا

یا که رها کن دامنش را زود برگرد

یا مثل اینجا قتلگاهی نیست زهرا

ه

تحفه الهی

سخت مشغول عبادت و بندگی بود. روزها روزه می گرفت و شب ها را به مناجات می گذراند. از عبادت و خلوت سیر نمی شد. چهل روزی می شد که به خانه خدیجه نرفته بود و در خانه فاطمه بنت اسد مادر علی اعتکاف کرده بود. به خدیجه گفته بود به فرمان خداوند از او کناره گیری کرده. این چهل روز بر خدیجه و محمد چهل سال می نمود تا این که پیک خداوندگار از عرش اعلی پا به عالم خاک نهاد و نزد محمد آمد. محمد دگر جبرئیل را به خوبی می شناخت. جبرئیل گفت: حضرت حق سلام می رسانند و می فرمایند: «ای محمد خود را برای تحفه ما آماده کن.» وقتی رسول خدا پرسید: «چه تحفه ای؟» جبرئیل هم نمی دانست.

افطار بهشتی
میکائیل هم به نزد پیامبر آمد. پیامبر طبقی به دست او دید که دستمالی از دیبا بر روی آن افتاده بود.
این چیست؟ آیا این همان تحفه الهی است؟ چه چیزی به زیر دیبا نهفته شده؟
میکائیل طبق را در مقابل پیامبر نهاد. جبرئیل گفت: «خداوند دستور داده که شما امشب از غذای این طبق افطار کنید». آن شب علی هم نزد پیامبر بود. او می گوید: «پیامبر در خانه را بست و به من گفت: دم در بایست و نگذار کسی وارد خانه شود. این غذا بر غیر من حرام است.»
طبق را کنار زد. یک خوشه انگور و مقداری خرمای تازه، افطار بهشتی پیامبر شد. بعد از غذا جبرئیل بر دستان پیامبر آب می ریخت، میکائیل دست ایشان را می شست و اسرافیل که تازه به جمع آنان آمده بود دست پیامبر را خشک می کرد. آنگاه بقیه غذا با ظرف آن به آسمان برده شد.

فاطمه از بهشت می آید
پیامبر برخاست تا نماز بخواند. جبرئیل گفت: «امشب نماز بر شما حرام است؛ باید به نزد خدیجه بروید، امشب خداوند فرزندی پاک به شما عنایت می کند.»
به سرعت به منزل خدیجه آمد. درب را کوبید. خدیجه شادمان شد. گویا درزدن رسول الله را می شناخت. در را باز کرد. چشم خدیجه به جمال رسول خدا روشن شد. بعد از مدت ها حبیب خود را می دید. پیامبر وارد منزل شد.
چشم تو روشن خدیجه! امشب فاطمه از بهشت می آید.
خدیجه می گوید: «آنشب سنگینی حمل فاطمه را در وجود خود احساس کردم.»

مونس مادر
روزی پیامبر وارد منزل شدند. صدای خدیجه را شنیدند که با کسی صحبت می کرد. نزدیک آمد. کسی را نزدیک خدیجه ندید.
ـ «خدیجه! با کسی صحبت می کردی؟»
خدیجه گفت: با فرزندی که در شکم دارم.
آری اگر عیسی بن مریم در طفولیت سخن می گفت، فاطمه قبل از تولد هم صحبت مادر بود.

چرا فاطمه؟
چون نوزاد به دنیا آمد پیامبر به الهام از خداوند نام او را فاطمه نهاد. سال ها بعد پیامبر روزی به فاطمه فرمود: «فاطمه جان! می دانی چرا تو فاطمه نامیده شدی؟ علی همسر فاطمه که آنجا بود سؤال کرد چرا؟ حضرت فرمود: «چون او و پیروانش از آتش محفوظ خواهند ماند.»

طاهره در آیه تطهیر
بعضی از افراد بشر هستند که در سایه عنایت خداوند و ارده خود، وجود خود را از هرگونه بدی و زشتی پیراسته کرده اند. خداوند در قرآن از اهل بیتی نام می برد که بدی را از آنان دور کرده و آنان را پاک نموده. در سوره احزاب آیه 33 چنین فرموده: «خداوند اراده کرده که پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک نماید.»
به راستی اهل بیت در این آیه چه کسانی هستند؟ بسیاری از صحابه رسول خدا در احادیث فراوانی روایت کرده اند که پیامبر فرمود: «اهل بیت من علی، فاطمه، حسن و حسین اند؛ آن گاه آیه تطهیر را قرائت می کردند.»

در کنار پدر
جنگ احد برای مسلمانان گران تمام شد. آنها تاوان بی نظمی و طمع کاری خود را پس می دادند. در این جنگ صدمات فراوانی بر مسلمانان وارد آمد. پیشانی پیامبر زخمی شد. خون فراوانی آمد. دندان های حضرت را هم شکستند. فاطمه با جمعی از زنان به احد آمد. با مشاهده وضعیت پدر به گریه افتاد، با دست ها خون را از صورت پدر پاک می کرد. وقتی دید خون بند نمی آید، تکه حصیری برداشت، آن را سوزاند و بر روی زخم نهاد تا این که خون بند آمد. آن گاه نگاه به صورت خسته و خونی پدر انداخت و فرمود: «خشم خدا بر آن که صورت رسول خدا را خونی کرده است.»

f

محبت فاطمه، واجب قرآنی
پیامبر اسلام برای هدایت مردم 23 سال تلاش کرد و سختی های زیادی را تحمل نمود. از آن جهت که هیچ کاری بدون اجرت و مزد نیست، خداوند در قرآن مزد زحمات پیامبر را این گونه تعیین نموده است: «ای پیامبر! به مردم بگو من از شما هیچ مزد و اجری نمی خواهم مگر محبت با نزدیکان من.1 ای پیامبر به آنها بگو این اجر و مزدی هم که تعیین کردم (محبت به نزدیکانم) به نفع خود شماست.2
از پیامبر سؤال کردند این نزدیکان شما که دوستی و محبت آنها بر ما واجب شده، چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: «علی و فاطمه و دو فرزندش حسن و حسین»

سکوت و رضایت
وقتی کسانی به خواستگاری او می آمدند و مسئله را با پیامبر در میان می گذاشتند، روی خوش نشان نمی داد. اما وقتی پیامبر فرمود: « علی از تو خاستگاری کرده»، سکوت کرد و روی خود را برنگرداند. پیامبر فرمود: «الله اکبر، سکوت او نشانه رضایت اوست.»
1? سوره شوری آیه 23
2? سوره سبأ آیه 47

مهریه ام کم است!
مهریه اش را رسول خدا 500 درهم قرار داد ولی خود او راضی نبود. می گفت: مهریه ام کم است. وقتی به او گفتند چه می خواهی؟ فرمود: «مهریه مرا شفاعت از گنهکاران قرار دهید.»
جبرئیل نازل شد، کاغذی همراه خود داشت. در آن نوشته شده بود: «حضرت، حق مهریه فاطمه را شفاعت از گنهکاران قرار داد.» فاطمه وصیت کرد این کاغذ را هنگام وفاتش بر روی سینه اش بگذارند.

از آنچه دوست دارید انفاق کنید
نگاهی به پیراهنی که برایش دوخته بودند انداخت. پیراهن عروسیش را به دستور رسول خدا دوخته بودند. نگاهی هم به پیراهن کهنه وصله دار خود کرد. ناگهان به یاد مادرش خدیجه افتاد؛ کاش امشب مادر این جا بود و مرا در لباس عروسی می دید. خواست لباس را عوض کند، صدای در را شنید؛ از پشت در صدای فقیری را شنید که درخواست کمک می کرد. با خود گفت: «من که دو پیراهن دارم، یکی را به این فقیر می دهم.» خواست لباس کهنه را بردارد، به یاد آیه ای از قرآن افتاد: «از آنچه دوست دارید انفاق کنید» پیراهن کهنه را پوشید و پیراهن عروسیش را به فقیر بخشید.

روز مباهله
وقتی مسیحیان نجران به پیامبر ایمان نیاوردند، وحی آمد: «ای پیامبر! به آنها بگو شما فرزندان و زنان و خودتان را حاضر کنید؛ ما هم چنین می کنیم، مباهله می کنیم که لعنت خدا بر دروغ گویان باشد.» پیامبر خدا فردا با اهل بیت خود آمد، علی را پیش روی خود قرار داد و حسن و حسین را دو طرف خود و فاطمه پشت سر پیامبر قرار گرفت. وقتی مسیحیان چهره های نورانی اهل بیت پیامبر را دیدند از مباهله منصرف شدند. پیامبر به آنها فرمود: «اگر با شما مباهله می کردم، حتی یک نصرانی هم روی زمین باقی نمی ماند.»

زوج موفق
علی می گوید: «در مدت زندگی با فاطمه هیچ وقت او مرا ناراحت نکرد. من هم هیچ وقت او را ناراحت و خشمگین نکردم. او هیج وقت مرا نافرمانی نکرد هر لحظه که به او نگاه می کردم، غم و غصه هایم را فراموش می کردم.

تسبیح فاطمه
در خانه علی بسیار کار می کرد. با هم توافق کرده بودند کارهای بیرون را علی و کارهای خانه را فاطمه انجام دهد. با دست ها آسیاب می کرد، خانه را جارو می کرد، از چاه آب می کشید، دست هایش پینه بسته بود. گاهی اوقات بر اثر کار زیاد خسته می شد و لباس هایش کثیف می شد، در کنار همه این ها، نگهداری از فرزندان وظیفه دیگر فاطمه بود. روزی علی حال همسر خود را دید، ناراحت شد. آن روز در میان عرب ها خادم گرفتن مرسوم بود. علی به فاطمه پیشنهاد کرد نزد پیامبر برود و خدمتکاری بخواهد. فاطمه راه خانه پدر را در پیش گرفت اما پیامبر را در حال سخن گفتن با جمعی دید. برگشت. پیامبر دختر خود را دید و فهمید کاری دارد. به خانه دختر خود آمد. به فاطمه گفت: با من کاری داشتی؟ فاطمه چیزی نگفت. علی جریان را توضیح داد. پیامبر فرمود: «به شما چیزی یاد می دهم که از خادم بهتر باشد؛ بعد از هر نماز سی و چهار مرتبه الله اکبر، سی و سه مرتبه سبحان الله و سی و سه مرتبه الحمدلله بگویید.

پاداشی بیش از این همه مروارید
با خود گفت: «نزد دختر پیامبر می روم و سؤالم را از ایشان می پرسم.» راه خانه زهرا را در پیش گرفت. به خانه که رسید درب خانه را کوبید. لحظاتی بعد فاطمه در را باز کرد. زن سلام کرد و گفت: مادر مریضی دارم. سؤالی از نماز برایش پیش آمده مرا فرستاده تا از شما بپرسم. حضرت از او خواست سؤالش را بپرسد. زن سؤالش را پرسید و پاسخ را هم شنید و رفت.
اما دقایقی بعد دوباره برگشت. گویا جواب را فراموش کرده بود. حضرت دوباره به او جواب داد. او هم رفت. اما دوباره برگشت و از حضرت خواست جواب را برای او تکرار کند. تا ده مرتبه رفت و دوباره برگشت. دفعه دهم زن خجالت زده رو به حضرت کرد و گفت: گویا باعث آزار و سختی دختر رسول خدا شدم. حضرت در جواب فرمود: «خیر این طور نیست. هر وقت خواستی بیا و سؤالاتت را بپرس. این موجب آزار من نمی شود. ای زن! به نظر تو اگر کسی در مقابل بردن چیز سنگینی به جای بلندی صد هزار دینار پاداش بگیرد، این کار برای او مشکل خواهد بود؟ زن گفت: خیر. فاطمه فرمود: تصور کن بین زمین و عرش خداوند پر از مروارید شود. من در مقابل هر سؤالی که تو می پرسی و پاسخ می گویم، بیش از این پاداش می گیرم.

مصحف فاطمه
امام صادق(ع) می فرمایند: «فاطمه زهرا را محدثه نامیده اند زیرا که فرشتگان آسمان فرود آمده و با ایشان گفتگو کردند. همان گونه که مریم دختر عمران را مورد ندا قرار دادند. حضرت فاطمه زهرا بعد از رسول خدا در فراق پدر اندوهگین و متأثر بودند، جبرئیل بر ایشان فرود می آمد و سعی می کرد ایشان را تسلی دهد و اندوهش را بزداید و او را شاد نماید. بنابراین با او از جایگاه و موقعیت پدرش صحبت می کرد و اخبار آینده را به او اطلاع می داد و علی آنها را می نوشت. این مصحف فاطمه است. مصحف فاطمه زهرا نزد ماست و از نظر حجم سه برابر قرآن است و یک کلمه از قرآن در آن نیست بلکه مندرجات آن اموری است که خداوند بر مادرمان فاطمه زهرا وحی فرموده است.»

vesale_25194307

ناموس خدا

نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه ی حق و شفیعه ی حشر! پدر و مادرم فدای پینه ی دست هایت باد. تو محور آسیای ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت! به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه ی خصایل آسمانی ات بود.
غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره ی تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.
وصله های چادر و بوریای خانه ات، تمنیات و تمایلات خاکیان را به هیچ می انگاشت. صالحان و صدیقین و مقربان ملکوت، آرزومند خدمتگزاری خاندان خدایی ات بودند و بانوان برگزیده ی حق ، رفت و روب آستانه ی خانه ی اهل بیت(ع) را تمنا می کردند و با این وصف، دستان مبارکت که بوسه گاه اشرف رسولان بود، از فزونی تلاش مهرآگینت پینه بسته بود.
همه ی قصرهای جنت و تمام گهرها و آذین های باغ بهشت، ذره ای از غبار خشت خانه ات هستند و هستی، جلوه ی یک سجود سالکانه ی تو. اگر نبودی، افلاک و آفریدگان به وادی حیات نمی رسیدند.
ما «اسیر» عنایت تو هستیم و «مسکین» و محتاج شفاعتت. اینک «یتیم» هجران توییم و سیه پوش نیلوفر ساقه شکسته ی شهود؛ « و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا ً و یتیما ً و اسیرا». ما را نیز به طعام معرفت و محبت، میهمان کن و از زلال زمزم خیر کثیر، بنوشان ای عطیه ی عرش!
سلام بر غمگنانه ترین روایت ولایت! امروز جان علی از تن مفارقت کرد، گرد یتیمی بر رخسار مهسای زینب نشست، موسم تنهایی حسن فرا رسید، حسین از همین لحظه، کربلایی شد و طلیعه ی عاشورا بر صحیفه ی راز، تابید. ای مهدی موعود، ای آخرین حجت یار! تو شاهدی که مادر سادات را شبانه به جانب مزاری ناپیدا مشایعت کردند و پیکر زخمی شقایق باغ ولایت را به آغوش خاک سپردند و علی بی یاور شد. ای قائم آل یاسین، ای شمس بنی هاشم، ای برپا کننده ی قسط ، ای احیاگر عدل علی! ذوالفقار قیام از نیام برآور و روا مدار که چنین، امواج غم بر دریای دل شیعه بیفزایند.
اینک در شعاع آفتاب خرداد، اندوهی سترگ بر شکوفه های قلب شیعه سایه گستر شد. ستاره ی امید نبی بر خاک فتاد و موج دریای دل علی به ساحل فرقت رسید و برترین آشنای عرشیان بر فراز دست سپیداران در سیاهی شب به ضیافت سرخ لقا نایل شد.
مادر، چه غریبانه از دیار عاطفه ها هجرت کرد و در مشایعتش مرغ دل تا فراسوی آسمان کوچید. معتصمین شیطان، تلخی شوکران فراق را در کام یاران سپیده ریختند. واحسرتا! مهتاب نیلی شفاعت به محاق نشست و طوبای رعنای ولایت و آذین صحیفه ی شهادت، پای به معراج نهاد و سایه ی همای عنایتش را از ماسوا برچید.
امروز از سیمای یاس ها و نسترن های بهاری، نکهت غم می خیزد. امروز شقایق های دشت بی قراری، سیاهپوش زهرای آل یاسینند و از سمت آبی دلدادگی، سحاب حزن و توفان حسرت به آسمان احساس سرخ شیعه رسیده و بارش اشک و تراوش زمزم عشق و ریزش آبشار حرمان و رویش غنچه های درد و داغ، منظر بهار غمند و عندلیب عاطفه را به نغمه ی فرقت فرامی خوانند.
یا فاطمه، یا سیدتنا و مولاتنا!ادرکنا!
امروز صبای سوزدل ها حزین و خرامان به سوی مدینه وزید و عطر یاسمن های اندوه در کوچه های ارادت پیچید. سلام عاشقان بر غریب مدینه. امروز تمام راه های آسمان را به سوی مدینه گشوده اند و راهیان سبز سلوک به تنهایی مزار یار می اندیشند. آنک، در رثای گوهر گمگشته ی علی، ریزش الماس اشک را شاید و تراوش یاقوت آه. آنگاه که شمشاد شیدای ولایت را شبانه به معراج مهر بردند، چشمه ی اشتیاق خشکید و ماه امید، هجرت کرد. چه شباهنگام دلتنگی بود و چه سپیده ی سیاهی! تمام خورشیدهای شعف، یکباره با غروب آشنا شدند. سیمای سپید زهره ی منظومه ی ولایت به سرخی گرایید.
فاطمه، معیار فضایل بود و اسوه ی سرآمدان عصمت و میزان محسنین. در فناکده ی خاک، افول کرد و در بقاسرای عرش، طلوع و تابندگی نمود. هنوز آوای شیوایش در گوش دل ها باقی است که همگان را به پارسایی و پایداری در ولایت علوی می خواند و خود،عامل نخست آن بود. آیین محمد (ص) از استقامت سرخ زهرا آوازه یافت و امت از مرام زیبایش، مجد. فردای شیعه از دیروز شعله ناک آلاله ی شهید نبی، به روشنایی رسید و سوز سینه ی آسمانی اش، اقتدار و صبر حسین و سطوت و صلابت حسن را به ارمغان آورد.
السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت رسول الله!
ما خاک پای یوسف گمگشته ی توییم و حیات و قیام و حکومت و جان و روح و هستی مان رهین یک نگاه آسمانی اوست. انقلاب اسلامی ما جلوه ی کوچکی از نورعنایت فرزند عزیز توست. تمام شقایق های دشت التهاب برای قطره ای از دریای احسانش در انتظار، می سوزند.
خدایا مباد که نسیان و غفلت ما، موعود عاشقان را دل آزرده سازد، که تمام حیات و نهضت ما برای یک تبسم ملیح اوست. سال هاست که دلتنگ غیبت و نهانی اوییم و نیک می دانیم که وجود جودآگینش حضور محض است و نهانی، از آن ماست.
یا فاطمه الزهرا، یا قره عین الرسول!
پدر و مادرم فدای خاک قدوم گل گمگشته ات باد. نظر عنایت خویش از ما مگیر. ضعیفانیم و چه کسی به ما نظر کند جز مظهر سطوت رسول یار؟ تهی دستانیم و چه کسی احسان مان کند جز جلوه ی غنای دوست؟
یا وجیهتا ًعند الله، اشفعی لنا عند الله!
س اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (سوره احزاب، آیه33).
او راضیه است. به مقام رضا رسیده است.
او مرضیه است یعنی کسی که مورد رضای خدا قرار گرفته است و پروردگار از او راضی است.
او معصومه است. انسانی که معشوقش خداوند است و او نیز مورد عشق پروردگار می باشد به مقام عصمت می رسد.
او بتول است. هیچ گونه آلودگی جسمانی نیز در او راه ندارد.
او کوثر است. کوثر به معنای خیر کثیر است، هم چنین به کثیر النسل هم گفته می شود، کما این که نسل فاطمه در جهان معادل ندارد. به حوضی در بهشت نیز کوثر گفته می شود. نام سوره ای در قرآن نیز کوثر است که مربوط به فاطمه است. (بانوی آفتاب، ص6)
او حوراء انسیه است. حوراء اشاره به بعد معنوی و انسیه اشاره به جنبه انسانی. یعنی مقام معنوی فاطمه در حد کمال در قالب جسمانی قرار گرفته است.
او محدثه است.کسی که ملائکه با او سخن می گوید و به نوعی محل فرود و مراتبی از وحی قرار گرفته و مکاشفاتی دارد. جبرئیل بعد از رحلت رسول الله به خدمتش رسید و صحیفه فاطمیه را به او وحی داد. این کتاب که هم اکنون در دستان مبارک امام زمان «عج» قرار دارد راجع به اولاد فاطمه می باشد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد جواد ممشلی ( شنبه 96/4/24 :: ساعت 11:31 صبح )
»» فاطمه الزهرا کیست؟

اسم آن خانم، فاطمه است و براى آن بزرگوار هشت لقب ذکر کرده اند: صدیقه، راضیه، مرضیه، زهرا، بتول، عذرا، مبارکه و طاهره (1) . از بعضى روایات استفاده مى شود که زکیه و محدثه از القاب آن خانم است و کنیه او ام ابیها است. (2) عمر آن بزرگوار تقریبا هجده سال است. در روز جمعه بیستم جمادى الثانى سال دوم بعثت به دنیا آمد . (3) و سال یازدهم از هجرت، سوم جمادى الثانى . (4) به دست گردانندگان سقیفه بنى ساعده شهید شد. شخصیت حضرت زهرا را با این بحث کوتاه نمى توان معرفى کرد و آنچه در اینجا آورده مى شود، قطره اى از دریاى فضیلت آن صدیقه شهیده است. شخصیت اسلامى از دو راه یافت مى شود: از راه نسب و از راه حسب و فضایل نفسانى. شخصیت نسبى که اسلام آن را پذیرفته است، تحت تاثیر عوامل مختلفى است: قانون وراثت، تغذیه از راه مشروع، تاثیر محیط، تاثیر همسر و رفیق، اولاد صالح و غیره در تشکیل چنین شخصیتى نقش دارند. زهرا سلام الله علیها از نظر قانون وراثت، پدرى چون رسول گرامى دارد که به گفته سعدى همه مراتب انسانیت را به کمالاتش پیموده است. همه تاریکى ها به جمالش روشن شده است و همه صفات او در انتهاى خوبى است:
بلغ العلى بکماله کشف الدجى بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله


مادرى چون خدیجه دارد که باید گفت اسلام مرهون زحمات آن بزرگوار است. مادرى که سه سال، مسلمانان محصور در شعب ابى طالب را اداره کرد و همه اموال خود را در این راه خرج کرد. مادرى که چندین سال در مکه با آن مصیبتهاى کمر شکن ساخت، و دوش بدوش رسول اکرم، اسلام را یارى فرمود و در این راه سنگها به بدن مبارکش فرود آمد، بى حرمتیها به او وارد شد، شماتتها در این راه دید و هرچه این اتفاقات بیشتر مى شد، صبر و استقامت او زیادتر مى گشت. و اما از نظر قانون تاثیر غذا: مورخین نوشته اند که وقتى اراده حق تعالى به خلقت زهرا سلام الله علیها تعلق گرفت، پیامبر گرامى مامور شد که چهل شبانه روز در کوه حرا به ریاضت دینى پردازد. (5) حضرت خدیجه در خانه خود، از مردم گوشه گرفته و به عبادت مشغول بود و پیامبر گرامى در کوه حرا، پس از آن مدت فرمان آمد که پیامبر به خانه بازگردد. از عالم ملکوت براى آنان غذا آوردند. سپس نور زهرا به حضرت خدیجه منتقل شد. از نظر تاثیر محیط، زهرا علاوه بر آنکه در دامن مادرى فداکار، با گذشت و با استقامت، و در دامن پدرى چون پیامبر گرامى پرورش یافت، محیط زندگى او محیط پر تلاطمى بود. مکه با آن مصیبتها و حوادث ناگوار، محیط پرورش او بود. در شعب ابى طالب با آن حوادثى زندگى کرد که امیرالمومنین در نهج البلاغه آنجا را براى معاویه چنین توصیف مى کند: «شما ما را سه سال در میان آفتاب زندانى کردید، به طورى که بچه هاى ما از گرسنگى و تشنگى مردند، بزرگان ما پوست گذاردند، صداى آه و ناله زنها و بچه ها بلند بود...» روشن است بچه اى که در این چنین محیطى پرورش یابد; مخصوصا اگر مربى اى چون پیامبر گرامى داشته باشد، استقامت او، صبر او و سعه صدر او زیاد خواهد بود: ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست عاشقى شیوه رندان بلاکش باشد زهرا سلام الله علیها از نظر همسر و مصاحب، و از نظر اولاد صالح نیز، فوق العاده است. شوهرى چون امیرالمومنین دارد که بیش از سیصد آیه از قرآن شریف درباره او نازل شده. (6) شوهرى که از نظر تاریخ، قطعى است که اسلام مرهون او است. شوهرى که به اقرار خود اهل تسنن، عمر بیش از هفتاد مرتبه در مواقع مختلفه گفته: لولا على لهلک عمر. (7) فرزندانى چون حسن، حسین، زینب و کلثوم دارد که اگر نبودند، قطعا اسلام نبود و به گفته امام حسین و على الاسلام السلام . (8) زهرا از نظر فرزند، ام الائمه است، سر مستودع است، مادر عصاره عالم خلقت، حضرت بقیة الله عجل الله تعالى فرجه الشریف است. و اما از نظر فضایل انسانیت، چه مى توان گفت در حق کسى که پیامبر گرامى (ص) کرارا درباره اش فرموده است: ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک على نساء العالمین. (9) همانا خداوند تو را برگزیده و پاکیزه و معصوم گردانیده و تو را بر همه زنها رجحان داده است. اگر براى فضیلت زهرا چیزى جز سوره کوثر نبود، زهرا را بس بود که بگوید نزد خداوند افضل و برتر از عالمیانم.
انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر. (10) همانا کوثر را بر تو ارزانى داشتیم، پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى کن، به درستى که بدخواه تو دنباله بریده است. زهرا از نظر ایمان، راضیه و مرضیه است: «یا ایتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربک راضیة مرضیة فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتی ». (11) «اى نفس مطمئنه! - که به مقام شهود رسیده اى - بیا به سوى پروردگارت خشنود شده، و داخل در زمره بندگان من شو و داخل شو در بهشت من.» ما باید بدانیم که القاب چهارده معصوم، کنیه هاى آنان و اسماء آنان بى سبب نیست. همه آنها سر دارد. معنى ندارد زهرا، صدیقه; زکیه; طاهره; محدثه و ... نباشد و به این گونه لقبها متصف شود. اگر جبرئیل نیاید و با او محادثه نکند و به او محدثه بگویند، دروغ است: تعالى الله عما یقول غیر العارفین فى حقهم، و معنى ندارد کسى محدثه باشد و ایمانش به مرتبه شهود نرسیده باشد.
زهرا از نظر علم داراى مصحف است.
از نظر روایات، کتابهایى نزد ائمه طاهرین است که از جمله آن کتابها مصحف فاطمه سلام الله علیها است. این کتاب را ائمه به آن افتخار مى کرده اند و مى گفتند: علم ما کان و یکون و ما هو کائن در آن است; و به خط امیرالمؤمنین و املاى حضرت زهرا سلام الله علیهما مى باشد. (12)
زهرا از نظر زهد

شبى که زهرا به خانه امیرالمومنین مى رفت، امیرالمومنین فرش خانه اش را از شن تهیه کرد و رسول اکرم جهازیه اى براى زهرا سلام الله علیها تهیه فرمود که همه آن جهازیه شصت و سه درهم مى شد. جهازیه عبارت بود از: 1- عبا 2- مقنعه 3- پیراهن 4- حصیر 5- پرده 6- لحاف 7- دستک 8- بالش 9- آفتابه 10- آب خورى 11- کوزه 12- کاسه 13- آسیاى دستى 14- مشک آب 15- حوله 16- پوست گوسفند. پیامبر گرامى چون جهازیه را دید از چشمهاى مبارکش اشک جارى شد و فرمود: «خدایا این جهازیه را که غالب آن از گل است مبارک کن!» (13) زهرا به خانه شوهر مى رود و در وسط راه پیراهنى را که از جمله جهازیه او است، به فقیر مى دهد و با همان پیراهن کهنه اى که داشت به خانه امیرالمؤمنین رهسپار مى شود. (14) شب عروسى پایان گرفت و صبح، پیامبر گرامى به دیدن زهرا آمد و هدیه آورد. هدیه پیامبر گرامى این بود: على فاطمة خدمت ما دون الباب و على على خدمت ما خلفه. کارهاى داخل خانه براى فاطمه است و کارهاى خارج از خانه براى على. زهرا از این هدیه، ازاین تقسیم کار به قدرى خشنود شد که فرمود: ما یعلم الا الله ما داخلنى من السرور. (15) جز خداوند کسى نمى داند که از این تقسیم کار چقدر خشنودم.
عبادت زهرا
در روایات آمده است که زهرا به قدرى روى پا ایستاد و عبادت کرد که پاهاى او متورم شد . (16) امام حسن علیه السلام مى گوید، مادرم از اول شب تا صبح عبادت مى کرد و هرگاه از نماز فارغ مى شد، به دیگران دعا مى کرد. از او پرسیدم که چرا به ما دعا نکردید؟ فرمود: عزیز من اول دیگران، سپس ما - الجار ثم الدار. - (17) تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار با فضیلت است. امام صادق علیه السلام فرموده: «تسبیح جده ام زهرا سلام الله علیها نزد من از هزار رکعت نماز بهتر است » . (18) مى گویند: زهرا براى کمک، خادمه اى لازم داشت و گرفتن خادم و خادمه در آن زمان رایج و بلکه لازم بود. چون زهرا سلام الله علیها بر رسول الله وارد شد قبل از آنکه در این مورد چیزى بگوید، پیامبر فرمود: زهرا جان مى خواهى چیزى به تو یاد دهم که بهتر از دنیا و آنچه در آن است باشد؟ و تسبیح مشهور را به او یاد داد. زهرا سلام الله علیها با خوشحالى تمام به خانه بازگشت و به امیرالمومنین عرض کرد با دعایى که از پدرم صلوات الله علیه گرفته ام، خیر دنیا نصیب من شده است.
سخاوت و ایثار زهرا
مفسرین شیعه و سنى اتفاق دارند که روزى زهرا سلام الله علیها با اطرافیانش روزه بودند. در هنگام افطار فقیرى رسید و از آنها چیزى خواست. زهرا، شوهرش، بچه هایش و خادمه اش افطار خود را به آن گدا دادند. زهرا براى افطار روز بعد نانى تهیه کرد. یتیمى آمد، زهرا نان را به یتیم داد در مرتبه سوم نانى تهیه نمود اسیرى آمد و افطار خود را به او داد و بالاخره هر سه شب را بدون افطار صبح کرد و آیه شریفه نازل شد «و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اسیرا. انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءا و لا شکورا!» (19) «و اطعام کردند طعامى را که دوست داشتند به مسکین و یتیم و اسیر جز این نیست که این کار را فقط براى خدا مى کنیم و از شما جز او سپاسى نمى خواهیم » . (20)
در خاتمه به تفسیر کنیه و اسم ایشان مى پردازیم.
براى القاب زهرا، تفسیرها، تاویلها و گفتگوها چندان است که در این نوشته مجال بازگو کردن همه آن نیست فقط به طور فشرده به تفسیر کنیه و اسم ایشان مى پردازیم. زهرا را ام ابیها گفته اند و این کنیه را که افتخارى بر آن حضرت است، پیامبر گرامى به ایشان داده است. (21) ام ابیها به معناى «مادر پدرش » ; یعنى زهرا مادر پدر خویش است. این کنیه معانى مختلفى دارد اما بهترین معنى همان است که پیامبر (ص) به این کنیه داد یعنى: «زهرا علت غایى جهان هستى است.» و اگر کسى ادعا کند که واسطه فیض عالم هستى نیز هست، ادعاى او بدون دلیل به گزاف نیست. واما فاطمه، فاطمه را فاطمه گفته اند و این تسمیه اسرارى دارد و همه آن اسرار از روایات بهره مند است:
1- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت من الشر (22) فاطمه، فاطمه نامیده شده است; چرا که از شر بریده و جدا است. این جمله اشاره به عصمت زهرا سلام الله علیها است; زیرا مسلما معصومه است و آیه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (23) درباره او است. (24)
2- سمیت فاطمة لانها فطمت عن الطمث. (25) فاطمه را فاطمه گوید زیرا بریده است از خونى که زنها مى بینند. این تفسیر اشاره به طهارت ظاهرى زهرا سلام الله علیها است; زیرا از نظر روایات، چنانچه زهرا مطهره بود از نظر معنى، طاهره بود از خون حیض، نفاس و استحاضه.
3- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت عن الخلق فاطمه را فاطمه گفتند، براى اینکه بریده شده بود از خلق. این تفسیر اشاره به مقام فنا و لقاى زهراى مرضیه است. کسى که در دل او هیچ کس جز خدا نبود دل او فقط مشغول به خدا است.
4- سمیت فاطمة فاطمة لان الخلق فطموا عن کنه معرفتها. فاطمه، فاطمه نام گرفت; زیرا مردم از معرفت او بریده شده اند و قدرت بر شناخت حقیقت او ندارند و این تفسیر اشاره به همان مقامى دارد که به واسطه آن مقام ام ابیها نامیده شده است.
5- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت هى و شیعتها عن النار. (26) فاطمه را فاطمه گفتند; چون شیعیان خود را از آتش مى رهاند و نجات مى دهد. این تفسیر اشاره به شفاعت اوست.
6- سمیت فاطمة فاطمة لان اعدائها فطموا عن حبها ، فاطمه را فاطمه گفتند، چون دشمنان او بریده مى شوند ازمحبت او، و روشن است که کسى که محبت اهل بیت را ندارد به رو در آتش انداخته مى شود.
در حق فاطمه چه توان گفت که پیامبر گرامى صلى الله علیه و اله و سلم چون بر زهرا سلام الله علیها وارد مى شد یا زهرا سلام الله علیها بر او وارد مى شد، چهره زهرا سلام الله علیها و دست زهرا سلام الله علیها را مى بوسید و او را استقبال مى کرد و به جاى خود مى نشانید. (27) و مى فرمود: من بوى بهشت را از سینه زهرا استشمام مى کنم، ولى همین زهرا سلام الله علیها به قدرى براى دیگران متواضع است که وقتى امیرالمؤمنین علیه السلام از او اجاره مى خواهد که کسانى بر خانه زهرا سلام الله علیها وارد شوند، زهرا با آنکه ازاین ملاقات سخت بیزار است; (28) اما چون على علیه السلام مى خواهد آن بانوى متواضع درمقابل شوهر مى گوید: خانه، خانه تو و من هم کنیز تو هستم. (29) زنى مى آید و از زهرا سلام الله علیها مساله اى سوال مى کند اما چون بیمارى فراموشى دارد، ده بار برمى گردد و مساله را سوال مى کند در بار دهم از زهرا سلام الله علیها عذر خواهى مى کند و زهرا در جواب مى فرماید: «در هر بار، پروردگار عالم به من پاداشهاى زیادى عنایت مى کند پس تکرار سوال تو عذر ندارد» . (30) زهرا سلام الله علیها وقتى پدر بزرگوارش فضه خادمه را به او داد به دستور پدر کارهاى خانه را قسمت کرد: یک روز زهرا سلام الله علیها کارها را انجام مى داد و روز دیگر نوبت فضه بود. (31) نباید فراموش شود و بانوان باید بدانند که زهرا سلام الله علیها و همه اهل بیت علیهم السلام سرمشق زندگى ما هستند، همه باید از پیامبر گرامى و خاندان او سرمشق بگیرند. قرآن چنین دستور مى دهد: لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر... (32)به تحقیق که رسول خدا سرمشق است براى کسانى که امید به خدا و روز جزا دارند. ما اگر سعادت دو جهان را بخواهیم باید پیرو رسول اکرم و اهل بیت گرامى او باشیم. بانوان اسلامى وقتى به سعادت مى رسند که در عفت، ایثار، فداکارى، مردم دارى، شوهر دارى، خانه دارى وتربیت اولاد، پیرو زهرا سلام الله علیها باشند. صاحب وسایل الشیعه در جلد دوم وسایل قضیه اى از زهرا سلام الله علیها نقل مى کند که همه مخصوصا بانوان اسلامى باید به آن توجه داشته باشند. مضمون همه روایات چنین است: «فضه خادمه در روزهاى آخر عمر زهرا، سلام الله علیها او را مهموم و مغموم یافت. علت را پرسید زهرا گفت: «چون جنازه مرا بلند مى کنند حجم بدن من نمایان است و نامحرم حجم بدن مرا مى بیند.» فضه مى گوید شکل عمارى را براى زهرا رسم کردم و گفتم: در عجم رسم است افراد باشخصیت را در عمارى مى گذارند. زهرا شاد شد، تبسم نمود و وصیت کرد که جنازه او را در عمارى بگذارند. همه مى دانیم که وصیت مؤکد کرد که امیرالمؤمنین علیه السلام او را شب غسل دهد و کفن و دفن کند و کسى را هم خبر نکند. (33)
پى نوشت ها:
1- مناقب ج 3، ص 133 و 133- بحار الانوار ج 43 ص 16
2- مناقب ج 3، ص 133 و 133- بحار الانوار ج 43 ص 16
3- شیخ مفید (ره) در حدائق الریاض، مصباح کفعمى (ره)
4- دلائل الامة طبرى شیعى از امام صادق علیه السلام نقل کرده است.
5- بحار الانوار ج 6- بیت الاحزان محدث قمى (ره)، ص 5
6- خطیب بغدادى در تاریخ خود ج 6 ص 221 و ابن حجر در صواعق ص 76، شبلنجى در نورالابصار ص 73 از ابن عسکر از ابن عباس: در کتاب خداى تعالى براى هیچ فردى، آنقدر که در فضیلت على علیه السلام نازل شده، آیه نازل نشده است.
7- سنن بیهقى ج 7 ص 442، ریاض النضره ج 2 ص 196
8- مقتل خوارزمى ج 1 ص 184- لهوف ص 20
9- مناقب ابن شهر آشوب ج 3- امالى صدوق سوره کوثر.
10- سوره کوثر.
11- فجر آیات 27 تا 30.
12- اصول کافى ج 1 بصائر الدرجات.
13- امالى شیخ طوسى / 5 ج 1، ص 39
14- صفورى شافعى در نزهة المجالس ج 2 ص 226.
15- قرب الاسناد - منتهى الامال ج 1.
16- بحار ج 43 ص 84- منتهى الامال ص 161.
17- کشف الغمه ج 2 س 25 و 26- بحار ج 43 ص 81 و 82.
18- وسائل الشیعه ج 4 باب 9 ص 1024.
19- سوره دهر/ (انسان) آیه 7 و 8.
20- امالى صدوق ص 212- 216- تفسیر کشاف تالیف جار الله زمخشرى.
21- مقاتل الطالبین، کشف الغمه
22- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 230.
23- احزاب/43.
24- سیوطى در المنثور ج 5 ص 198 زمخشرى در کشاف ج 1 س 193 و . . .
25- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 330.
26- بحار الانوار ج 10.
27- الامامة و السیاسة ج 1 ص 14 علل الشرایع صدوق /5.
28- ترمذى و ابن عبد ربه در عقد الفرید ج 2 ص 3 مناقب ابن شهر آشوب ج 3.
29- علل الشرایع.
30- بحار الانوار کتاب العلم.
31- بحار ج 43 ص 28- بیت الاحزان ص 20.
32- احزاب آیه 21.
33- روضه الواعظین.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد جواد ممشلی ( شنبه 96/4/24 :: ساعت 11:25 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حرف و عمل
حرف و عمل
حرف و عمل
حرف و عمل
حرف و عمل
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 7
>> بازدید دیروز: 2
>> مجموع بازدیدها: 11502
» درباره من

روز شمار فاطمیه

» آرشیو مطالب
فروردین 91
اردیبهشت 91
بهمن 92
شهریور 93
تیر 93
اسفند 93
دی 94
آبان 95
تیر 96
مرداد 96

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
روز شمار فاطمیه

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان



» طراح قالب